یک دستگاه humber sceptre که در حکم خواهر hillman hunter یا پیکان ما محسوب میشد، برای فروش گذاشته شده بود. او بارها عکسهای سایت را بررسی کرد و هنگامی که متوجه شد مکان فروش آن در لسآنجلس است، سریعاً به محل بازدید رفت. گاراژی که تعداد زیادی اتومبیل آمریکایی و اروپایی قدیمی در آنجا دیده میشد و در گوشهای از آن این خودروی آبی رنگ، پارک شده بود. گرچه وضعیت آن جالب نبود ولی برای یک ایرانی، گزینه مناسبی جهت بازسازی به شمار میرفت. طبق قوانین e-bay، آگهی این خودرو باید یک هفته برای بازدیدکنندگان سایت باقی میماند، ولی «روبرت» نمیخواست حتی یک هفته صبر کند. بنابراین تمام مبلغ را به مالک پرداخته و خودرو را از وی خرید. مالک به او گفت که این «هامبر» مدل 1967 است و همان سال توسط پدر وی از انگلستان به ایالاتمتحده آورده شده و مورد استفاده روزمره او بوده است.
در سالهای اخیر، پدر ایشان قصد بازسازی این ماشین را داشت که متأسفانه فوت کرده و پسر او که با آن آشنایی نداشت، خودرو را برای فروش گذاشت. مالک به «روبرت» گفت که اسناد آن گم شده و باید دوباره روند تهیه سند برای آن طی شود. البته ایشان انجام این کار را خود بر عهده گرفت و سرانجام پس از حدود 3 ماه پیگیری، توانست تمامی مدارک مورد نیاز را فراهم کند.
«روبرت» پس از اطمینان از صحت سند، خودرو را به تعمیرگاه bavaria auto repair که توسط چند ایرانی اداره میشد فرستاد و مراحل بازسازی را آغاز کرد. این مرکز، سابقه بازسازی مدلهای کلاسیک «بامو» مخصوصاً مدل 2002 را در کارنامه خود دارد. در ابتدا موتور، جعبهدنده و کلیه اجزای اتاق باز شده و در گوشهای قرار گرفتند و اتاق خالی برای صافکاری و رنگ ارسال شد. «روبرت» رنگ زرد را برای این قناری زیبا در نظر گرفته بود. این بخش کار، بیش از حد انتظار طول کشید و این پیکان، حدود یک سال در همین مرحله باقی ماند.
«روبرت» در این زمان به ایران سفری داشت و طبق فهرستی که تهیه کرده بود، به خرید برخی قطعات لازم اقدام کرد و لوازمی شامل داشبورد کامل، نوارهای دور شیشهها، لوازم داخل اتاق و بسیاری قطعات فنی را خریداری کرد. او که پس از گذشت چند سال به ایران آمده بود، از این نکته تعجب کرد که پیکان که روزگاری به وفور در خیابانهای تهران دیده میشد، امروزه جای خود را به اتومبیلهای دیگری داده است.
در مرحله بعدی، کلیه اجزاء داخلی، جلوبندی، موتور و جعبهدنده کاملاً بازسازی شدند. اما نکته قابل توجه این بود که پدر او «آلبرت» اقدام به تبدیل سیستم فرمان از حالت انگلیسی (راست) به سمت چپ کرد. در این فرایند باید جعبه فرمان، فرمان، سیستم ترمز و ترمز دستی جابهجا میشدند. جعبهدنده این خودرو سه سرعته اتوماتیک است، البته او یک موتور و جعبهدنده دیگر نیز در اینترنت پیدا و به عنوان قطعه یدکی آنها را خریداری کرد. لوازم مختلف با ظرافت و دقت تمام و با صرف زمان زیاد روی خودرو نصب میشدند و به تدریج پیکان جوانان، شکل نهایی خود را پیدا کرد.
مشکل بعدی پیدا کردن رینگ و لاستیک اصلی بود که با جستجوی فراوان حل شد. «روبرت» به دریافت پلاک شهربانی peykan برای آن اقدام کرد که نمای آن را زیباتر ساخت. در نهایت با نصب نشان «ایران ناسیونال» روی در صندوق عقب، کار بازسازی به پایان رسید. پیکان جوانان مورد بحث، در یک گردهمایی خودروهای کلاسیک شرکت کرد و یکی از اتومبیلهایی بود که بیشترین عکس و فیلم از آن تهیه شد. مخصوصاً ایرانیان زیادی با دیدن آن ذوقزده شده بودند.
روبرت حتی پیشنهادهای خرید خوبی را نیز از سوی ایرانیان مقیم لسآنجلس دریافت کرد که البته همه آنها را رد کرد، زیرا تمایل داشت این جواهر ایرانی را خود در اختیار داشته باشد. هم اکنون «روبرت» از پیکان جوانان خود نهایت لذت را میبرد و هفتهای یک بار با آن رانندگی میکند. در بسیاری موارد نیز پیش آمده که حتی آمریکاییها نیز به سمت آن جلب شده و در مورد آن سوالاتی مطرح میکنند.
نظرات شما عزیزان: